loading...
بزرگترین سایت عاشقانه
iiiemoiii بازدید : 13 دوشنبه 13 آذر 1391 نظرات (0)

گفتی جدا بشیم ازهم گفتم سخته دوری وقت جداییمون

چشمات بسته بودی چرا رفتی با تنهایی هم خونه بشم؟ حالا غم رفتن شده دمخور دلم

روزای خوب رفتن بدیا جاشو گرفتن با اشک چشمام دردهام و نوشتم

صدای بارون ملودی خاطرات توء هرچی غصه هست تودلم همش یادگار توء

توکه رفتی ردشدی از هرچی خوبه گفتی از یاد نبر بین ما هرچی بوده

سرت داد نمیزنم اینا حرف دله با اونکه بد کردی ندارم از تو گله حالا فاصله ها بین مارو تقسیم میکنه

حتی غم جدایی از تو بی تقصیر میمونه دارم مینویسم تا بدونی آخر بازیه میری برو بدونم منم به این فاصله رازیم

--------------------------------------------------------------------

سیاه پوشیده بود ، به جنگل آمد .. استوار بودم و تنومند !
من را انتخاب کرد ...
دستی به تنه ام کشید ، تبرش را در آورد و زد .. زد .. محکم و محکم تر ...

به خود میبالیدم ، دیگر نمی خواستم درخت باشم ، آینده ی خوبی در انتظارم بود !
سوزش تبر هایش بیشتر می شد که ناگهان چشمش به درخت دیگری افتاد ، او تنومند تر بود ...

مرا رهــا کرد با زخم هایم ، او را برد ... و من که نه دیگر درخت بودم ، نه تخته سیاه مدرسه ای ، نه عصای پیر مردی ...
خشک شدم ..
بازی با احســاسات مثل داستان تبر و درخت می مونه ..
ای تبـتتر به دست ، تا مطمئن نشدی تبر نـــــــزن !
ای انســــــــــان ، تا مطمئن نشدی ، احساس نریــــــــز .. زخمـــــــــی می شود ... در آرزوی تخته سیاه شدن ، خشـــــک می شود !!!!

iiiemoiii بازدید : 9 سه شنبه 03 بهمن 1391 نظرات (0)

لام ای ناله بارون

سلام ای چشمای گریون

سلام روزای تلخ من هنوز هم دوسش دارم.

سلام ای بغض تو سینه

سلام ای اه و اینه

سلام شبهای دلکندن هنوزهم دوستش دارم

نمیدونی تو این روزا چقد حالم پریشونه

دلم با رفتنت تنگ و دلم با بودنت خونه

تو دستای تو گل کردم بذار با گریه پرپر شم

یه بی نشونم تو این خزون من و از خودت بدون

یه بی نشونم تو این خزون یه بیقرارم یه نیمه خون من و از خودت بدون

 

iiiemoiii بازدید : 14 سه شنبه 03 بهمن 1391 نظرات (0)

گل نازم تو با من مهربون باش

واسه چشمام گل رنگين كمون باش

اسير باد و بارونم شب روز

گل اي باغ بي نام نشون باش

من عاشقي دلخونم

شكسته اي محزون

پناه اين دل بي آشيون باش

دلم تنگه تو با من مهربون باش

 

iiiemoiii بازدید : 4 دوشنبه 02 بهمن 1391 نظرات (0)

یک نفر از کوچه ما عشق را دزدیده است*

این خبر در کوجه های شهر ما پیچیده است*


عاشقی میگفت روزی روزگاران قدیم*


عشق را از کوچه های کوچه باغی چیده است*


دوره گردی در میان ما محبت میفروخت*


گویی او هم بساط خویش را بر چیده است*

یک چراغ قرمز از دیروز قرمز مانده است*

چشمکش را چشم هیزی خیره سر دزدیده است*

میروم از شهر این انسانهای کور دل*


یک نفر بر ریش ما دل ریشه ها خندیده است

.

iiiemoiii بازدید : 8 دوشنبه 02 بهمن 1391 نظرات (0)

بي توشب درد و گريه هام پايون نداره

درد تلخ بي کسي درمون نداره

من که تنها بي تو پوسيدم

توي گريه با تو خنديدم

مرده قلبم بي تو از غم دوري

تو نرو تا فرو نپاشم

من ميخوام که با تو باشم

بي تو آوازه من نداره شوري

اي نياز قلبم ، ببين چه تنهام

تو که نيستي مرگه سهمه نفسهام

واسه بودن دستات و مي خوام

بي تو تاريکه همه روزام

دله تنگم بي تو يه بي قراره 

منم و اين تن تکيده

ديگه مرگم امون نميده

فصل قلبم بي تو مرگ بهاره

گريه نکن قلبم طاقت نداره

نذار که عمرم از اون چشات بباره

مگه ميشه بي تو بمونم ؟؟؟

به تو وصله هستي و جونم

ديگه هرگز بي تو من نمي تونم

بي تو بودن برام حرومه

بودنم با تو آرزومه

يه غريبم بي تو بي آشيونه 

وقت وداعه من آروم ندارم

تموم هستيم و پيشت ميذارم

ميرم اما دلم نمي ره

به تو و عشق تو اسيره

هر جا باشم يادت سنگ صبوره

بي تو عمرم خاکه تباهه

همه روزام شبه سياه

دل تنهام بي تو يه بي پناهه

.....

iiiemoiii بازدید : 9 یکشنبه 01 بهمن 1391 نظرات (0)

تو را گم می کنم هر روز و پیدا می کنم هر شب
 بدینسان خوابها را با تو زیبا می کنم هر شب
تبی این گاه را چون کوه سنگین می کند آنگاه
چه آتشها که در این کوه برپا می کنم هر شب
 تماشایی است پیچ و تاب آتش ها .... خوشا بر من
 که پیچ و تاب آتش را تماشا می کنم هر شب
مرا یک شب تحمل کن که تا باور کنی ای دوست
 چگونه با جنون خود مدارا می کنم هر شب
چنان دستم تهی گردیده از گرمای دست تو
 که این یخ کرده را از بی کسی ها می کنم هرشب
 تمام سایه ها را می کشم بر روزن مهتاب
 حضورم را ز چشم شهر حاشا می کنم هر شب
دلم فریاد می خواهد ولی در انزوای خویش
 چه بی آزار با دیوار نجوا می کنم هر شب
کجا دنبال مفهومی برای عشق می گردی ؟

که من این واژه را تا صبح معنا می کنم هر شب

iiiemoiii بازدید : 10 یکشنبه 01 بهمن 1391 نظرات (0)

هربار خيانت ميكني من چشمام رو ميبندم

ميسوزم اما نميگم چيزي بهت

فقط ميخندمsmiley

باز دوباره غيبت زده باز پر درد رنجم

باز دوباره امشب بايد تو اغوشه كي دنبالت بگردم

باز دوباره غيبت زده امشب ديگه بريدم

مي خوام كه بگذرم ازت بسه ديگه به آخرش رسيدم

iiiemoiii بازدید : 6 پنجشنبه 23 آذر 1391 نظرات (0)

زن و شوهر جوانی سوار برموتورسیکلت در دل شب می راندند. آنها از صمیم قلب یکدیگر را دوست داشتند. زن جوان: “یواشتر برو من می ترسم” مرد جوان: نه، اینجوری خیلی بهتره! زن جوان: “خواهش می کنم، من خیلی میترسم.” مردجوان: “خوب، اما اول باید بگی دوستم داری!” زن جوان: “دوستت دارم، حالا میشه یواشتر برونی؟” مرد جوان: “مرا محکم بگیر” زن جوان: “خوب، حالا میشه یواشتر؟” مرد جوان: “باشه، به شرط این که کلاه کاسکت مرا برداری و روی سرت بذاری، آخه نمی تونم راحت برونم، اذیتم می کنه.”

 

روز بعد روزنامه ها نوشتند برخورد یک موتورسیکلت با ساختمانی حادثه آفرید. در این سانحه که بدلیل بریدن ترمز موتور سیکلت رخ داد، یکی از دو سرنشین زنده ماند و دیگری در گذشت.

مرد از خالی شدن ترمز آگاهی یافته بود پس بدون این که زن را مطلع کند با ترفندی کلاه کاسکت خود را بر سر او گذاشت و خواست برای آخرین بار دوستت دارم را از زبان او بشنود و خودش رفت تا او زنده بماند و این است عشق واقعی!

iiiemoiii بازدید : 5 چهارشنبه 22 آذر 1391 نظرات (0)

من خيلي داغونم گلم                              تو ديگه داغونم نكن

من خيلي از تو بدترم                              تكيه به شونه هام نكن

برو كه وقتشه بري  برو كه خيلي دلخورم برو برو حتي تو رو دست خدا نميسپرم

دلم ديگه با جمله هات آروم نميشه            برو ديگه برو واســـــــه هميشه

اگه ميگي واست فرقــــــــي نداره                چـــــــــــــــرا چشماي تو باروني ميشه؟

iiiemoiii بازدید : 5 چهارشنبه 22 آذر 1391 نظرات (0)

همین که می‌نویسم و به واژه می‌کشم تو رو
دوباره بار غم می‌شینه روی شونه‌های من

همین که می‌شکفی مثِ یه گل میون دفترم
دوباره گرمی لبات دوباره گونه‌های من

همین که میری از دلم، قرار آخرم میشی
دوباره زخم میخورم، دوباره باورم میشی

همیشه کم میارمت همیشه کم میارمت نمیشه که نبارمت
همیشه کم میارمت همیشه کم میارمت نمیشه که نبارمت

گریه فقط کار منه تو اشکاتو حروم نکن
به واژه‌ای نمی‌رسی اینجوری پرس و جو نکن

فاصله‌ها مال منن تو فاصله نگیر ازم
بمون که باورت بشه گریه نمیشه سیر ازم

همیشه کم میارمت همیشه کم میارمت نمیشه که نبارمت
همیشه کم میارمت همیشه کم میارمت نمیشه که نبارمت

iiiemoiii بازدید : 7 چهارشنبه 22 آذر 1391 نظرات (0)

عشق عشق ....................................................... یعنی خلوت و راز و نیاز
عشق یعنی.......................................... محبت و سوز و گداز
عشق یعنی ........................ سوز بی ماوای ساز
عشق یعنی .... نغمه ای از روی ناز


عشق یعنی ............................................................. کوی ایمان و امید
عشق یعنی ...................................... یک بغل یاس سپید
عشق یعنی ......................... یک ترنم از یه یار
عشق یعنی ..... سبزی باغ و بهار


عشق یعنی ........................................................... لحظه دیدار یار
عشق یعنی ............................................ انتهای انتظار
عشق یعنی ........................ وعده بوس و کنار
عشق یعنی یک تبسم بر لب زیبای یار


عشق یعنی ....................................................... حس نرم اطلسی
عشق یعنی ...................................... با خدا در بی کسی
عشق یعنی ......................... همکلام بی صدا
عشق یعنی ......... بی نهایت تا خدا


عشق یعنی ........................................................... انتظار و انتظار
عشق یعنی .................................... هر چه بینی کس یار
عشق یعنی................... شب نخفتن تا سحر
عشق یعنی .... سجده ها با چشم تر


عشق یعنی ....................................................... دیده بر در دوختن
عشق یعنی ..................................... از فراقش سوختن
عشق یعنی ..................... سر به در اویختن
عشق یعنی .... اشک حسرت ریختن


عشق یعنی ..................................................... لحظه های ناب ناب
عشق یعنی ........................................ لحظه های التهاب
عشق یعنی ............................ بنده فرمان شدن
عشق یعنی ............ تا ابد رسوا شدن


عشق یعنی ............................................ گم شدن در کوی دوست
عشق یعنی ............................. هر چه در دل آرزوست

iiiemoiii بازدید : 12 سه شنبه 21 آذر 1391 نظرات (0)

کجا بــودي وقتي برات شکستـم             يخ زده بود شـاخه گُل تو دستـــم

کجــا بـودي وقتــي غريبــي و درد            داشت مـن تنها رو ديوونه ميـــکـرد

کجــا بودي وقتي کنـار عکســـات            شبا نشستم به هواي چشمـــات

کجا بــودي ببيني مــن ميســـوزم            عيــن چشــات سيـاهه رنـگ روزم

ســـرزنشــــاي مردمـــو شنيـــدم            هــر چــي که باورت نميشه ديـدم

کنـــايه هــاشونــو به جون خريدم            نبــود ستــاره ام شبـا گريه چيـدم

کجا بودي وقتي اشکــام ميريخت           خون جاي گريه از چشام ميـريخت

کجـــا بودي وقتـــي آبـــروم مـــرد           امــا به خـاطر چشات قسم خـورد

کجـــا بودي وقتي که پرپر شـــدم           سوختم و از غمت خاکستر شدم

                               خنده واسه هميشه از لبـام رفت

                          رسيدن از مرمر رويــاهـــــام رفت

iiiemoiii بازدید : 15 سه شنبه 21 آذر 1391 نظرات (0)

اغوشتو به غیر من به روی هیشکی وا نکن

منو از این دلخوشیها آرامشم جدا نکن

من برای با تو بودن پر عشق و خواهشم

واسه بودن کنارت تو بگو به هر کجا پر میکشم

منو تو آغوشت بگیر آغوش تو مقدسه

بوسیدنت برای من تولد یک نفسه

چشمای مهربون تو منو به آتیش میکشه

نوازشه دستای تو عادت ترکم نمیشه

فقط تو آغوش خودم دغدغه ها تو جا بذار

به پای عشق من بمون هیچکسو جای من نیار

مهر لباتو رو تن و روی لب کسی نزن

فقط به من بوسه بزن به روح و جسم وتن من

تعداد صفحات : 2

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • موزیک
    آمار سایت
  • کل مطالب : 23
  • کل نظرات : 7
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 3
  • آی پی دیروز : 4
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2
  • بازدید ماه : 2
  • بازدید سال : 16
  • بازدید کلی : 926